در سخنرانی آیت ا... مصباح یزدی مطرح شد
ضرورت هوشیاری در برابر دام های شیطان
اشاره: آن چه پیش رو دارید بخش دوم و پایانی گزیدهای از سخنان آیتا... مصباح یزدی در دفتر مقام معظم رهبری میباشد که در تاریخ 2/7/87 ایراد شده است.
شیطان؛ استاد آرایشگری اعمال زشت
وسوسه در مقام عمل زمانی است که انسان میخواهد کاری را برای لذت، بهرهمندی و یا فرار از رنج و درد، انجام دهد. اگر لذت یا بهرهای که انسان میخواهد آن را به دست بیاورد حرام باشد، شیطان با وسوسه، آن لذت و بهره را در نظر انسان بسیار بالا و بزرگ جلوه میدهد. شیطان به سراغ همه انسانها میآید. گاهی میشود انسان نسبت به چیزی علاقه پیدا کرده و آن چیز برای او جذابیت پیدا میکند. گویا کسی به او میگوید این خیلی بیش از آنچه انسان فکر میکند زیباست. مثل معروفی میگوید “سرکه دزدی، شیرینتر از حلواست!” سرکه ترش چون دزدی است، تصور میکند شیرین است. این عاملی است که شیطان برای انسان تزیین کرده و آن را بیش از حد جلوه میدهد. قرآن میفرماید کار شیطان زینت دادن و آراستن عمل زشت است؛ در جایی که عمل زشت است، آن را زیبا نشان میدهد.
عسل نشان دادن حنضل و ترسانیدن نیکوکار از فقر!
در آن جایی که باید انسان کاری نیک انجام دهد که مقداری هزینه و زحمت و فکر و تلاش نیاز دارد، شیطان دست به کار شده و شروع به ترساندن انسان میکند. میگوید: “این کار را نکن، خودت را خسته نکن، این خیلی زحمت دارد، حالا بگذار باشد تا فردا ببینیم چه میشود. نیاز نیست به آن فقیر کمک کنی. دیگران هستند که به او کمک کنند. بیهوده پولها را خرج نکن، خودت محتاج میشوی!” از همین رو سفارش شده اگر میخواهید کار خیری انجام دهید، فوری آن را انجام دهید. این دو کار اصلی شیطان است یکی تزیین کارهای زشت و گناه و دیگری ترساندن و تخویف از انجام کارهای خوب؛ شیطان کسانی را که اختیار خود را به دست شیطان سپردهاند، ترسانده و میگوید “میخواهید بروید جبهه، کشته شوید؟! فرزندت را میخواهی بفرستی حوزه تحصیل کند تا گرفتار شود، سرانجام آخوندی؛ گدایی است!” این وسوسهها برای جایی است که انسان می خواهد کار خوبی انجام دهد. در جایی که میخواهد انسان را وادار به گناه کند، کار زشت را جلوه میدهد و آن را در نظر انسان؛ زیبا، دوست داشتنی و شیرین مینمایاند. چه بسا انسان پس از چند لحظه متوجه میشود که وعدههای شیطان دروغ بوده است.
ستیز گناهکاران با شیطان در جهنم
از مطالب بسیار زیبای قرآن، داستان گفتگوی دو گروه از اهل جهنم در عالم قیامت است. گروه مستضعف و مستکبر که نماد پیروان نخبه و غیر نخبه و یا خواص و عوام هستند که در جهنم با یکدیگر نزاع و دعوا میکنند. انسانهای عادی، به نخبگان در جهنم میگویند اینکه ما کافر و گناهکار و به عذاب دچار شدیم، تقصیر شما بود. شما ما را منحرف کردید تا به این راه بیاییم. آنها جواب میدهند، پس از آنکه هدایت برای شما آمد مگر شما را مجبور به گناه کردیم؟ تقصیر خود شما است. سرانجام در پاسخ میگویند “بَل مَکرُ اللَّیلِ وَ النَّهارِ”. گفتگوی دیگری که در قرآن ذکر شده گفتوگوی مردم گمراه شده با شیطان در جهنم است. گمراهان خطاب به شیطان میگویند: تو بودی که ما را گمراه کردی. شیطان در پاسخ میگوید: هنر من آن بود که به شما وعده دروغ دادم سپس آشکار میشد که وعدههای من توخالی و پوچ است اما شما فریب وعدههای دروغ من را میخوردید. من کسی را به زور مجبور به گناه نکردم جز آن که شما را دعوت کردم تا بیایید، با آن که میدیدید وعدههای من خلاف و دروغ است اما باز، فریب میخوردید. در پایان نیز شیطان اعتراف میکند که هم من و هم شما گناهکاران مقصریم. نه من میتوانم به فریاد شما برسم و نه شما میتوانید به فریاد من برسید.
کاشت بذر کینه و دشمنی با شراب و قمار
شیطان در آغاز به انسان میآموزد که از نعمت خوب خدا، و انگورهای خوب و شیرین، مشروب و خمر بسازد. این تعلیم شیطان است. سپس انسان را تشویق میکند تا از این ماده سکرآور، بنوشد و از خود بیخود شود. پس از آن که انسان را به مستی و بیعقلی رسانید هرگونه فاجعه و مصیبتی را به واسطه این مستی ایجاد میکند. کسانی که در جلسات فساد و فحشا به جان یکدیگر افتاده و با چاقو یکدیگر را زخمی کرده و از پای درمیآورند، به واسطه بیعقلی و مستی ناشی از نوشیدن شراب مرتکب چنین جنایاتی میشوند. در قمار نیز همین گونه است. اگر آمار زندانیان بررسی شود آن وقت مشخص خواهد شد که چه درصد از آنان مشروبخوار و قمار باز هستند. شراب و قمار هر دو باعث دشمنی بین انسانهامیشوند. شیطان میخواهد در این دنیا انسانها با هم دوستی نداشته باشند و همیشه با کینه و دشمنی و عداوت و کدورت زندگی کنند. برای همین انسان ها را وسوسه میکند تا خمر بنوشند و قمار بازی کنند. قمار سود بیزحمت داشته و سرگرمی به ظاهر لذتآوری است. کاری را که شیطان انجام میدهد، وسوسه در دل انسانهاست. با آنکه بیش از ده کار در قرآن به شیطان نسبت داده شده، حرف خیلی دور از واقعیتی نیست گفته شود که همه آن ده کار، به وسیله وسوسه انجام میشود.
همنشینی با اهل معرفت برای دور ماندن از وسوسه شیطان
وسوسه چیست؟ وسوسه یا در فکر انسان تأثیر و شبهه ایجاد میکند و نمیگذارد انسان به چیزی یقین پیدا کند، یا نسبت به چیزی بیش از حد گرایش غیرعادیای پیدا میکند. اگر انسان بخواهد از خطرهای شیطان محفوظ بماند نخست باید فکر را از وسوسههای شیطانی حفظ نماید. انسان باید راه درست فکر کردن را بیاموزد. استدلالهای صحیح را یاد گرفته و از کسانی که اهل معرفت و فهم و تعقل هستند کمک بگیرد، تا در مقام شناخت، تسلیم شیطان نشود.
تأثیر وسوسه بر بینش و گرایش
افعال اختیاری انسان به دو عامل بستگی دارد؛ نخست شناخت و سپس میل و اشتیاق به انجام عمل. عامل “دانش و بینش” و عامل “گرایش و میل” دست به دست هم داده و عمل انجام میگیرد. اما اگر انسان یا نداند و یا تمایلی نداشته باشد، عمل را انجام نمیدهد. شیطان در هر دو مرحله، در ذهن انسان تأثیر میگذارد. یا در مقام شناخت نمیگذارد شناخت صحیح پیدا شود و انسان را مبتلا به شک میکند. یا پس از شناخت صحیح، انسان را بیمیل و اشتیاق میکند. اگر انسان بخواهد در هر دو مرحله به دام شیطان گرفتار نشود در مقام شناخت باید تلاش کند، شناخت صحیح را بهدست آورده و قدرت تعقل را تقویت نموده و با عقلاء رفت و آمد داشته باشد. در زندگی با افراد متخصص و مورد اعتماد مشورت نماید و با کسانی که اهل معصیت و گناه هستند؛ رابطه نداشته باشد. دین را باید از کسی یاد گرفت که دنیازده و به دنبال مقام و ریاست نباشند؛ در غیر این صورت به تعبیر روایات “ا‡ُولَئِکَ قُطَّاعُ الطَّرِیق” عالمی که مفتون دنیا و به دنبال لذائذ دنیا، پست و مقام دنیا باشد، راهزن و دزد است. دین انسان را میدزد. نسبت به او اعتماد نکنید. دین را از کسی یاد بگیرید که علم کافی داشته و تقوای آن کار را داشته باشد. این در مقام شناخت است. اما در مقام عمل باید عادت کند به اینکه آرام آرام با برنامه صحیح، با عبادتها انس بگیرد. خدای متعال نصرت و امداد را برای اهل خیر قرار داده است. کسانی که در آغاز مقداری سختیهای عبادت را تحمل کنند، پس از مدتی کم کم آنچنان علاقهمند میشوند که اگر عبادت را ترک کنند، ناراحت میشوند، گویا گمشدهای دارند.
به عمل خیر معتاد شوید
روایتی از اهل سنت به نقل از ابن اثیر در نهایه نقل شده است که پیغمبر اکرم صلی ا... علیه و آله میفرماید: “ان للخیر ضراوه` کضراوه` الخمر” همانگونه که انسان به بعضی امور معتاد میشود، به عمل و کار خیر و خوب نیز اعتیاد پیدا میکند. برای پرهیز از گناهان انسان جایی که احساس میکند یکی میگوید “این خیلی خوب است، نگذار از دست برود، چه صدای خوبی، چه نوشیدنی خوبی، چه دیدنی خوبی” باید بداند که این وسوسه شیطان است. آیا صدای شیطان را میشود شنید؟ بله! اگر درست دقت کنیم، صدای شیطان را نیز خواهیم شنید؛ زمانی که انسان تشویق به گناه میشود و حس میکند که عامل دیگری انسان را به طرف گناه، سوق میدهد و میگوید: “این زمان را از دست نده! بعدها توبه میکنی!” با آنکه عقل میگوید عمل معصیت، حرام است.
کوچک شمردن گناه، رمزهایی از دام شیطان
مواظب باشیم که حرمتهای الهی را حفظ کنیم. هیچ گناهی را کوچک نشماریم. این سّر محفوظ بودن از انخداع از شیطان و راز نیافتادن در دام شیطان است. اولین چیزی که باعث میشود انسان از مسیر صحیح منحرف بشود و آهسته آهسته به راه شیطان کشیده شود، آن است که گناهان را کوچک بشمارد. “استصغار الذنب”. زمانی که انسان به بهانههای گوناگون یک نگاه حرام یا شنیدن موسیقی حرام (به بهانه یادگرفتن دستگاه موسیقی) را، کوچک شمرد، پس از مدتی به گناه معتاد میشود. از همان ابتدا نباید به گناهان کوچک و اندک خود را آلوده کنیم تا در دام شیطان گرفتار نشویم.